دستگاه عصبی اسب
فصل 6
دستگاه عصبی
دستگاه عصبی از دو سیستم مجزا تشکیل شده است. یک سیستم حرکات ارادی را کنترل میکند، و سیستم دیگر اعمال غیر ارادی نظیر ضربان قلب را کنترل مینماید، که به آن، سیستم سمپاتیک میگویند. هر دو سیستم تحت کنترل دستگاه عصبی مرکزی هستند که شامل مغز و طناب نخاعی میشود. دستگاه عصبی در دو نیمه فیزیکی متفاوت در قسمت راست و چپ بدن عمل میکند. پس جراحتی که یک قسمت از سیستم عصبی مرکزی را تحت تأثیر قرار میدهد، قسمتهایی از همان سمت از بدن را تحت تأثیر قرار میدهند، در مغز تمام این پیامهای عصبی به صورت یک مجموعه، هماهنگ میشوند. یک نمونه عملی و ملموس از این امر عادت دادن اسب به انجام کلیه اعمال روزانه از جمله غضو کردن از یک طرف بدنش میباشد و اگر شما به یک اسب جوان عصب یاز سمت دیگر بدنش که عادت ندارد نزدیک شوید و سعی به تیمار کردن او کنید، درست است که به او آسیبی نمیزنید ولی اسب واکنشی آنی نسبت به حرکت شما نشان میدهد. در مورد موضوع آموزش به اسب، دانستن این نکته حائز اهمیت است که اسب دارای حس تشخیص خوب و بد نیست. او بین یک آموزش خوب و یک عادت بد فرقی نمیگذارد. یعنی اگر شما بگذارید اسب با رفتارهای نامطلوبی که گه گاه انجام میدهد پیش رود و عکس العملی نشان ندهید، او را به انجام رفتار نامطلوب درست به همان اندازه پافشاری روی دروس مطلوب عادت میدهید. یک راه برای آگاهی از فعالیت سیستم عصبی، پاسخ به حس درد دارد. به عنوان مثال هنگامیکه قسمتی از پای حیوان آسیب میبیند، منجر به یک واکنش سریع میگردد و باعث لگد پراندن میگردد. البته اهلی شدن موجب کاهش این نوع عکس العمل میشود ولی این واکنش ذاتاً در او وجود دارد. بدن او مکانیسمی برای روبرو شدن با درد دارد. پس اگر اسب در حال چهار نعل رفتن آسیب ببیند، مقادیر مؤثری از ماده شبه مورفین طبیعی ترشح میکند، که آندروفین نام دارد، که این ماده درد را تا زمانیکه هراس او از بین رود، قطع میکند. حتی این ماده هنگامیکه تکان شدیدی روی اسب میخوریم آزاد میشود و درد را قطع میکند. اعصاب علاوه بر انتقال پیامهای عصبی به سیستم عصبی مرکزی، پیامهایی نیز به عضلات میفرستند و به آنها دستور انقباض میدهند. اگر چنین پیامهایی که در طول عصب مربوطه حرکت میکنند، به علت جراحت عبور نکنند و مسیر عبوری مسدود گردد، عضله شل میشود و دیگر منقبض نمیشود. به این حالت فلج گویند عضله فلج شده، نقشی در ایجاد مسئله ندارد، بلکه این سیستم عصبی است که دچار مشکل شده است. پس اگر عضله را بطور مصنوعی تحریک کنیم، منقبض میگردد. فارادیسم یا جریان القایی، وسیله یا برای تحریک مصنوعی چنین عضلاتی است با این وسیله میتوان تا زمانیکه عصب بطور خودبخود درمان شود، عضلات را فعال نگاهداشت. آسیبهای عصبی بسیار کند التیام مییابند ولی با التیام، دوباره به عملکرد سابق خود باز میگردند. به عنوان مثال هنگامیکه برای جلوگیری از مزمن شدن بیماری ناویکولار، عصب پا را قطع میکنیم، بعد از حدود سه سال که تمام اعصاب ناحیه التیام مییابند، حس دوباره به پای اسب باز میگردد. اگر عصب به واسطه وارد آمدن فشار ثابتی تخریب گردد و آن فشار بر روی عصب باقی بماند این عصب دیگر هیچگاه التیام نمییابد.
آسیبهای چشمی
اسب به طور نسبی از آسیبهای چشمی کمتری رنج میبرد. دلیل آن را زمانی میتوان دریافت که کسی بخواهد چشم اسب را باز نگه دارد. عضلات اطراف چشم خیلی سریع و قوی نسبت به هر تهدید خارجی واکنش نشان داده و چشم را محکم میبندند. گاهی چشم دچار عفونت میشود که این عفونت سبب ترشح از چشم اسب میگردد که ممکن است شفاف یا چرکی باشد و یا موجب التهاب و پرخونی پردههای پوشاننده چشم گردد. یکی از مشکلات رایج در چشم اسب، وارد شدن جسم خارجی به چشم است. که در این صورت یافتن این جسم خارجی به همان دلیلی که در بالا ذکر شد بسیار مشکل است چون اسب به دلیل حساسیت زیاد مانع انجام این کار میشود و در این مورد میتوان توسط بی حسی موضعی از پلک زدن اسب جلوگیری کرد. هنگامیکه اسب از جو تغذیه میکند، گاه ممکن است یک پوسته خشک جو وارد چشم اسب گردد و به سطح جلویی چشم قرنیه بچسبد که تشخیص این مورد غالباً با چشم غیر مسلح ممکن نیست و تا وقتی جسم خارجی خارج نگردد موجب تحریک شدیدتر میشود.
عملکرد درمانی
هنگامیکه اسب مبادرت به خارش چشمانش کند و یا چشمش ترشح داشته باشد ابتدا باید چشم را تا میتوانید با آبی که جوشانده و سرد نموده اید، به وفور شستشو دهید. اگر با این کار مشکل حل نشد و بر حساسیت چشم افزوده شد، دامپزشک را خبر کنید.
بیماری علف (grass sickness)
بیماری علف یک عارضه دستگاه عصبی است که در ابتدای بیماری، علائم متوجه لوله گوارش است. در شکل مزمن بیماری، اولین چیزی که اسبدار متوجه آن میشود امتناع اسب از تغذیه است. به تدریج عضلات سرتاسر بدن بخصوص گردن و شانهها دچار انقباض و گرفتگی میشوند. در این حالت اسب ممکن است نسبت به بلغ بی تمایل باشد که ابتدا این حالت در مورد غذا ایجاد میشود ولی بعدها اسب نسبت به آن هم دچار این حالت میشود. در این مرحله اسب حالت افسرده دارد و سر خود را روی آخور قرار میدهد که به دلیل درد زیاد میباشد. ممکن است ترشح سبزی از بینی اش خارج شود و بالاخره اسب میمیرد. از ابتدا تا آخر چنین حالت مزمنی از بیماری ممکن است هفتهها یا ماهها بطول انجامد در مواردی دیگر این دوره ممکن است چندین برابر طولانی تر باشد و در موارد حاد، این بیماری میتواند طی 2 تا 3 روز اسب را بکشد. عامل اصلی این بیماری عارضهای عصبی است. گانگلیون عصبی یا مراکز کنترل اعصاب مؤثر بر لوله گوارش تخریب میشوند و موجب فلج بخشهایی میگردند که توسط این اعصاب عصب دهی میگردد. در آزمایشات پس از مرگ متوجه میشویم که عملکرد تمام دستگاه گوارش متوقف شده است. ترشح سبز رنگی که از بینی خارج میشود در واقع محتویات معده است که از معده بازگشته و تا مری بالا آمده است. احتمال میرود که برخی ویروسها درد ایجاد این عارضه دخیل باشند ولی تاکنون به اثبات نرسیده است. این بیماری اولین بار در اسکاتلند گزارش شد و به آرامی به نواحی دیگر بریتانیا بخصوص ساحل شرقی و دیگر قسمتهای اروپا منتشر شد. نتایج بررسیها بیانگر آن است که بیماری اغلب در اسبهای یکه در مراتع چرا میکنند دیده میشود. استرسهایی نظیر تغییر مکان دادن اسب در ابتدای بیماری میتواند مؤثر باشد. داروی سیزاپراید (cisapride) حرکات رودهای را پابرجا نگه میدارد و در برخی موارد به تدریج موجب بهبود اسب میشود.
عملکرد درمانی
بیماری علف اغلب کشنده است. اگر سیزاپراید موجب بازگشت حرکات رودهای نشد، دیگر امیدی به بهودی نیست. برای نجات اسب، خیلی سریع باید بیماری را تشخیص داد. و اگر عارضه از حد درمان گذشته باشد در صورت نیاز حیوان را به طریقه انسانی معدوم میکنند تا رنج نبرد. اغلب اوقات این بیماری تمام موارد دیگر شکم درد (کولیک) را در اسب تحت الشعاع قرار میدهد. در جایی که تجهیزات دامپزشک متخصص کامل باشد، تست بلع باریوم یکی از راههای تشخیصی قابل اطمینان است.
تکان دادن سر
تمام اسبها سر خود را در برخی حالات تکان میدهند و این مر چندان قابل توجهی نیست. اما هنگامی که این کلمه را در دامپزشکی بکار میبریم، منظور تکان دادن غیر قابل کنترل سر است که اغلب در جهت بالا و پایین میباشد و در اسبهای در حال حرکت دیده میشود. حرکت میتواند بسیار سریع باشد بطوریکه سر اسب به سوارکار برخورد کند یا سوارکار را سر در گم کند. مشکل اغلب ناگهانی و شب هنگام شروع میشود. هنگامیکه اسب دچار این مشکل میشود، اغلب تا آخر عمر با او همراه خواهد بود. تنها مورد دلخوشی این است که در ماههای سرد زمستان، این حرکات دیده نمیشود. این عارضه میتواند با بیش از 100 بیماری دیگر همراه باشد از جمله اختلالات دندانی، جربهای گوش و اختلالات جیوب حلقی. این مشکل در تابستان رخ میدهد و در هوای گرم و مرطوب که مگسها فراوان میشوند، مشکل وخیم تر میگردد. به عنوان مثال در گوشههای محوطه سواری که تجمع مگسها بیشتر است این عارضه بیشتر به چشم میخورد. چون در وسط محوطه به علت وزش باد تجمع مگس کمتر است. امروزه نظر بر این است که تکان دادن سر یک مشکل آلرژیک مربوط به پوشش مجاری بینی است.
عملکرد درمانی
اولین قدم در حل مشکل، حذف تمامی عوامل مزاحم است. پس دندان ها، گوش و چشم اسب باید معاینه شود. استفاده از یک مگس پران مناسب در جلوی پیشانیمیتواند مشکل را کاهش دهد. در خط حاشیه پرچین، سواری نکنید. اگر تمام این تعهدات با شکست مواجه شد، شاید مجبور باشید که فقط در طول ماههای زمستان با این اسب سواری کنید.
التهاب متناوب چشم
همانطور که از نام آن بر میآید یک بیماری ادواری چشم است. گاهی به آن کوری ماه مانند هم میگویند، چون در این حالت قرنیه کدر و سفید میشود و حالت کدر شدن قرنیه بسیار مشابه تغییرات ماه است. سومین و علمی ترین نام این بیماری، التهاب متناوب یوه آ است. به مجموعه مشیمیه، اجسام مژگانی و عنبیه، یوه آ میگویند. بخصوص که این حالت متناوباً تکرار میشود. یوه آ قسمتی از چشم است که مردمک و عنبیه را تشکیل میدهد که در این بیماری بیشتر درگیر میشود. یوه آ قسمتی از چش است که مردمک و عنبیه را تشکیل میدهد که در این بیماری بیشتر درگیر میشود. در طول یک حمله، یک یا دو چشم گرفتار میشوند. مردمک منقبض و تنگ میگردد و این حالت منجر به ایجاد مشکلاتی میشود که همراه با ایجاد مایعاتی در اطاقک قدامی چشم است. ممکن است تمام چشم ملتهب گردد و بدین صورت قرنیه ملتهب و کدر شده و چشم دچار ترشح میشود و در این حالت ممکن است پلکها نیز متورم گردند. علت این وضعیت بطور کامل بر ما روشن نیست. در برخی اسبها این حالت به دنبال عفونت لپتوسپیرایی به وجود میآید. در برخی موارد همراه با آلودگی به انگل انکوسرکا است و در بسیاری موارد هم هیچ ارتباطی با عوامل دیگر ندارد. اینطور به نظر میرسد که این مشکل به نوعی حساسیت بسیار شدید است که موجب عود علائم میگردد.
عملکرد درمانی
اگر میخواهید بینایی اسبتان به دنبال انقباض مردمک از بین نرود، بلادرنگ دامپزشک را خبر کنید. قطره آتروپین به منظور از بین بردن هرگونه چسبندگی و نیز برای باز شدن دوباره مردمک تجویز میشود. ممکن است از آنتی بیوتیکها و استروئیدهایی به صورت تزریقی در دیواره ملتحمه چشم استفاده شود. پیشگیری اغلب موجب ایمنی و حفاظت میشود. در صورتیکه بیماری وخیم شد و منجر به کوری گردید، تغییر کلی در رفتار اسب ایجاد میشود که در این صورت باید اسب را به روش انسانی معدوم کرد.
کزاز
کزاز یک بیماری باکتریایی میباشد که توسط باکتری کلوسترویدیوم تتانی ایجاد میشود، ولی علائم تخریب کننده به واسطه رها شدن توکسین در جریان خون است. باکتری از طریق یک زخم پوستی و یا از راه یک خراش در دیواره رودهای وارد خون میشود و به دلیل آنکه این باکتری در تراکم کم اکسیژن تکثیر مییابد، پس زخمهای عمیق خطر بیشتری دارند. باکتری هیچ وقت از محل وارد شدن، خارج و منتشر نمیشود ولی در بدن توکسین فراوانی آزاد میکند. توکسین کزاز اعصاب را تحت تأثیر قرار میدهد و موجب انقباض عضلات تغذیه شونده از آن اعصاب میشود. اسب مبتلا به کزاز را میتوان از روی حرکتش شناخت. عضلات کل بدن بطور غیر قابل کنترلی دچار انقباض میشوند. گفته یم شود که اگر سر اسب مبتلا به کزاز را کاملاً بالا ببریم، پلک سوم از گوشه جلویی بر روی کره چشم کشیده میشود. اسب مبتلا، تحریک بسیار شدید نسبت به صدا و حرکتهای ناگهانی نشان میدهد. به تدریج اسب قادر به ایستادن نخواهد بود و مرگ در اثر درگیر شدن عضلات تنفسی رخ میدهد.
عملکرد درمانی
تمام اسبها را باید حداقل هر دو سال یک بار بر علیه کزاز واکسینه نمود. برای تحریک سیستم ایمنی بر علیه بیماری باید واکسن کزاز را که به تتانوس توکسوئید معروف است، دوبار متوالی تزریق نمود هر زخمی که اسب برداشت هرچند کوچک باید آنتی توکسین تتانوس را به او تزریق کرد. مگر آنکه مطمئن باشید که واکسینه شده و بدنش دارای ایمنی کافی است. همانطور که از نام آن برمی آید، آنتی توکسین تأثیر توکسسین کزاز را خنثی مینماید. مصرف آنتی توکسین در 100 درصد موارد هم قابل اطمینان نیست و در صورت دیدن حرکات ناگهانی اسب، در اصطبل باید کاملاً بسته باشد، زیرا این باکتری قادر است که از طریق خراشهای روده نفوذ نماید. تمام اسبهای مبتلا به کزاز نمیمیرند. دزهای بالای آنتی بیوتیک و آنتی توکسسین کزاز میتوانند عفونت را خنثی نمایند هرچند که باید احتمال انقباض عضلات پاهای اسب را داد و برای نگه داشتن جانب احتیاط باید آن را محکم بست.
عادات بد و ناهنجار
عادات بد یک صفت بد، عادتی و رفتاری است که اثرات مضری روی اسب میگذارد. این یک بیماری نیست که بتوان آن را با معاینه تشخیص داد و از اینرو قبل از خریداری اسب، حتی با معاینه دامپزشک مجرب هم مشخص نمیشود. بنابراین شرایط خریداری اسب خیلی مهم است و باید به خریدار اجازه دهند که در صورت مشاهده یکی از عادات بد، بتواند پس از خرید، اسب را بازگرداند. گاز گرفتن در و حصار آخور، مکیدن طناب، چپ و راست رفتن در اصطبل، همگی از عادات بدی هستند که اسبها میتوانند داشته باشند، البته برخی افراد راه رفتن در اصطبل را هم به این عادتها اضافه میکنند. گاز گرفتن در و حصار آخور، عملی است که اسب با دندانهای جلویی خود، جسم محکمی مثل در اصطبل را میگیرد و عضلات گردنش را سفت میکند. این عمل موجب آسیب دیدن وسایل چوبی اصطبل و حصارها میشود. در طول این عمل قطعهای چوب ممکن است کنده شود و توسط اسب بلعیده شود. دندانهای پیشین اسب در این شرایط بطور غیر طبیعی ساییده میشود و این امر موجب مشکل شدن و خطا در تخمین سن اسب میگردد. در بسیاری موارد این اسبها بعدها دچار عادت جویدن طناب هم میشوند. در جویدن طناب، اسب عضلات گلوی خود را محکم کرده و بعد مقداری هوا قورتمیدهد. گفته شده که این عمل موجب کاهش رشد اسب میشود، زیرا در این حالت بیشتر مستعد دلدرد هستند. هنگامی که اسب چپ و راست میرود، وزن خود را دائماً از این دست به دست دیگر میدهد و در همان حال گردن خود را این طرف و آن طرف میاندازد. در قدم زدن در اصطبل همانطور که از نامش پیداست، اسب دور تا دور اصطبلش راه میرود که این یک حرکت خسته کننده و بی نتیجه است. این عادتهای بد مسریاند. بطوریکه اگر اسبی در فضای بیرون اصطبل چنین حرکاتی انجام دهد، دیگر اسبهای حاضر در آنجا هم به تقلید از او این کارها را انجام میدهند. به نظر میردس که این حرکات پاسخهای عصبی نسبت به تغییر مکان حیوان است. اگر اسبی چنین کارهایی را بیش از چند روز انجام داد، اغلب برای بقیه عمر با او همراه خواهد ماند. ثابت شده است که این عادات بد، ترشح آندروفینها را که از مشتقات طبیعی مورفین است در جریان خون تحریک میکنند و سبب تحریک اسب میشوند.
عملکرد درمانی
عامل این عادات همیشه دلزدگی و کسالت است. اولین قدم برای رفع این حرکات، از بین بردن عامل ملال آور برای اوست. که این کار با طولانی تر کردن زمان تمرینات و متوجه کردن حواس اسب به اجسامی نظیر لاستیکهای آویزان از سقف اصطبل میسر میشود. اسب را در اصطبلی قرار دهید که تمامی حرکات درون مانژ را ببیند. هنگامیکه اسب دو عمل گاز گرفتن در و دیوار اصطبل و جویدن طناب را با هم انجام میدهد، ممکن است بتوان آن را با بستن یک یوغ محکم دارای شکل خاص به قسمت بالای حنجره برد. هرچه این یوغ محکمتر و برای مدت طولانی تر بسته شده باشد، بطور مؤثری میتواند از انجام این عمل جلوگیری کند. چون اسب برای سفت کردن قسمت بالای حنجره خود این کار را میکند. در موارد حاد با عمل جراحی میتوان آن ناحیه از اعصاب و عضلاتی که مسئل این عمل هستند را برداشت.
عدم تعادل (سندرم وبلر)
این عمل در کره اسبهایی که کنترل اندامهای تحتانی خود را از دست میدهند صورت میگیرد تا آن حد که دیگر قادر به ایستادن نیستند. اگرچه این عارضه نادر است، ولی درصد بروز آن در اسبهای جوان عرب بطور چشمگیری بالا است، این حالت در دو سه سال اول زندگی کره رخ میدهد. در ابتدا به نظر میرسد که اسب فقط یک حرکت ناموزون با پاهای عقبش انجام میدهد. سپس اندامهای حرکتی خلفی اسب هنگام حرکت شروع به لمبر خوردن میکند. این شکل بیشتر هنگام قدم یا لونژ کردن در دایرهای کوچک خود را نشان میدهد. در هنگام چهار نعل، اسب حرکتی مانند جهش خرگوش دارد. این عارضه به واسطه دژنراسیون طناب نخاعی در ناحیه گردن صورت میگیرد. که اغلب نتیجه فشار روی کانال استخواین ستون فقرات است. گاهی وجود این عارضه را میتوان توسط عکس رادیولوژی تأیید نمود. اگر دم اسب مبتلا به این عارضه را به یک طرف بکشیم، اسب سریعاً عکس العمل نشان میدهد. مشکل جدی در ناحیه گردن ممکن است در جاهای مختلف گردن باشد ولی علائم در همه حال یکسان است.
عملکرد درمانی
این عارضه علاج ناپذیر است. در آمریکا با جراحیهای بزرگی، فشار روی ستون فقرات را بر میدارند اما این امر را در انگلستان درست نمیدانند. ولی اغلب پس از تشخیص قطعی، هرچه سریع تر اسب را به طریقه انسانی معدوم میکنند.